Sunday, December 31, 2006

بخش دو

دو

چهار بعد انرژی های خلاق

شناخت انرژی های خلاق ، اینکه چکار می کند و چطور این کار را می کنند، به شما کمک می کند که این انرژی ها را برای سلامتی،شفابخشی و خلق کردن چیزهای جدید در زندگی ازاد کنید همچنین مهم است که رابطه انرژی خلاق شما و بالا پایین رفتن طبیعی انرژی خلاق جهانی درونتان را بشناسید. میدان های انرژی چیزی است که پروسه ی خلاق را در بر دارد. از طریق این میدان های انرژی است که شرایط زندگی تان ، اتفاقات ، تجربیات و جهان مادی تان خلق می شود.

نیروهای خلاق چندین بعد دارند. زبان ما برای توصیف تفاوتهاای که حس می کنید در این پروسه بسیار محدود است. به دلیل نبودن عبارت های بهتری از انرژی و بعد بدون در نظر گرفتن تعریف علمی شان استفاده می کنم. زمانی که انسانها ی بیشتری این ها را تجربه کنند مطمئنم که عباراتی برای توصیف بهترشان به وجود می اورند. از دیدگاه من حداقل چهار بعد در هر انسان وجود دارد . هر کدام از این بعد ها توسط حس برتر مشاهده می شوند و شفادهندهُ اموزش دیده می تواند روی انها کار کند.تصویر 2-1 چهار بعد انسانیت ما را نشان می دهد. سطح فیزیکی ، سطح هاله ای ، سطح هارا و سطح ستاره ی درونی .

اولین لایه جهان اشنای فیزیکی است. جهان فیزیکی ما را لایه های زیرین انرژی و اگاهی به هم نگاه داشته شده اند. زیر جهان فیزیکی ، بعد جهانی یا انرژی های زندگی که ها له یا میدان انرژی جهانی وجود دارد. این لایه چهار چوب انرژیکی یا شبکه ای است که جهان فیزیکی بر ان قرقر دارد. هر چیزی که در جهان وجود دارد و یا می خواهد خلق شود اول باید در جهان انرژی زندگی وجود داشته باشد یا خلق شود. هر شکلی که وجود دارد و یا می خواهد خلق شود اول باید در سطح های ساختاری میدان انرژی خلق شود و وجود داشته باشد. این بعد انرژی شخصیت ما را هم در بر دارد. هر احساسی که داریم در میدان انرژی وجود دارد. بدن فیزیکی ما جریان این سطح ها را در میدان انرژیمان به صورت لبخند عشق امیز ، اخم مخالفت ، طرز راه رفتن و نشستن و ایستادن بیان می کند.

زیر میدان انرژی انسانی سطح هارا که ما نیت هایمان را نگه می داریم وجود دارد. نیت های ما اهمیت زیادی در پروسه خلاق دارد . وقتی که نیت های نا خود اگاه متضاد بسیاری داریم و بر علیه خودمان می جنگیم و پروسه ی خلاق را مغشوش می کنیم. ما نه تنها یاد می گیریم که نیت های مان را را خودمان یکسو کنیم بلکه با کسانی که کار می کنیم و سپس با گروه بزرکتری که به ان خدمت می کنند و این به همین صورت ادامه پیدا می کند. با این کار به انرژی خلاق خارق العاده ای دست می یا بیم.

زیر لایه ی هارا بعد مرکزی وجودیمان قرار دارد می به ان ستاره ی درونی می گویم این لایه منبع درونی مان است، الوهیت درونی مان. ازین منبع درونی است که خلاقیت درونی مان به سطح می اید.

14

پروسه ی کامل خلاقیت نیاز داردبه این که انرژی و اگاهی از ستاره ی درونی تا تمام چهار بعد به سطح بیاید. تغییر دائما در هر بعد نیاز به این دارد که لایه ی زیرینش تغییر کند. بنا بر این از دیدگاه شفابخشی اگر بخواهیم بدنمان یا بخشی از ان را از حالت بیماری به سلامتی تغییر دهیم باید با انرژی های زیرین ان که بنیاد بدنمان را تشکیل می دهند کار کنیم. باید با هرکدام از این چهار بعد کار کنیم. برای انجام این کار به بررسی هر کدام از این ابعاد می پردازیم. با لایه ی هاله ای شروع می کنیم، میدان انرژی انسانی.

میدان انرژی انسانی در طول تاریخ به اهداف مختلف بررسی و کاوش و استفاده شده . این بررسی بسیار قبل از متد های علمی وجود داشته است و تاکنون ادامه داشته است.

تصویر 2-2 منابع تاریخی ای که از میدان انرژی انسانی یاد می کنند را تا قبل از 5000 قبل از میلاد مسیح و تصویر 2-3 لیستی از مشاهدات انرژی هاله در قرن بیستم و نامهایی که برای توصیفش استفاده شده و خصوصیت هایش و چگونگی استفاده از ان است. دانشمندان در حال حاضر انرژی های قابل اندازه گیری موجودات زنده را "بیو انرژی " می نامند. از طرف دیگر عباراتی مانند " هاله" "میدان انرژی انسانی" توسط شفابخشان برای توصیف این انرژی ها استفاده می شود. لازم است تفاوتی را متذکر شوم. بیو انرژی که در ازمایشگاه ها توسط دستگاه اندازه گیری شده اما هاله توسط ادم هایی با حس برتر دیده شده است.

15

بیو انرژی بسته به دقت دستگاه اندازه گیری اش است و هاله بسته به شفافیت و ثبات حس شخص مشاهده کننده است. از دیدگاه من اندازه گیری های بیو انرژی و هاله مشاهده شده توسط حس برتر ارتباط قوی ای با هم دارند. ازمایش هایی وجود دارند که ارتباط ان دو را به وضوح نشان می دهد. انها نیز در اینجا شرح داده می شوند اما اول از دید علمی به این موضوع می پردازیم.

16

جهان فیزیکی و میدان بیو انرژی

میدان انرژی مربوط به میدان انسان توسط داستگاه های مانند ---- و ----- دستگاه بسیار حساسی که بیدان مغناطیسی را حس می کند---- اندازه گیری شده. بسیاری از تحقیقات نشان می دهند که خوب کار نکردن و غیر معمولی بودن بیو انرژی برای عفونت و مریضی جا باز می کنند. برای مثال دکتر هارولد بور در دانشگاه --- متوجه شد که با اندازه گیری میدان انرژی زندگی دانه می تواند پیش بینی کند که گیاه ان دانه چقدر قوی است. او متوجه شد که ضعف در میدان انرژی موجود زنده قبل از مریضی به وجود می اند.

محققان دیگری مثل دکتر رابرت بکر متخصص و جراح استخوان در نیو یورک جریانات الکتریکی بدن را اندازه گرفته است. میدان بیو انرژی مستقیما در رابطه با کار کردن بدن است. دکتر بکر نشان دار که الگوها و اشکال و میزان میدان پیچیده ی الکتریکی بدن با تغییرات فیزیکی و روانی تغییر می کند.

دکتر هیروشی موتو یاما از توکیو، موسس گروه بین المللی دیند و ماورالطبیه از طریق الکتریکی نقاط سوزن درمان را اندازه گیری کرد. از از این نتایج برای تشخیص در سوزن درمانی استفاده می کند . دکتر ایوشین در دانشگاه قزاقستان یکی از بسیار دانشمندانی است که میدان انرژی را با دستگاه های حساس به خود اندازه گیری کرده او می تواند...

18

نقاط سوزن درمانی را از طریق عکاسی هاله ببیند. این عکاسی از جریان بسیار ضعیف و بزکانس بالا که در بدن می فرستد استفاده می کند . فرکانس بالا به بدن اسیب نمی رساند چون از وست در می شود و ولتاژ جریان پایین است.

ازمایشاتی بوده اند که ارتباط بین میدان " بیو انرژی " و هاله مشاهده شده توسط حس برتر را نشان می دهد.

بهترین بحقیقی که می می شناسم توسط دکتر وادی هانت در ---- و دکتر اندریا پوهاریچ در ازمایشگاه خصوصی است تنجام شده . تحقیق دکتر هانت رابطه مستقیم بین فرکانس و الگوی موج های مختلف اندازه گیرری شده از بدن انسان و رنگ های مختلف هاله که توسط حس مشاهده شده ، وجود دارد. دکتر هان این تحفیف را با 12 " هاله خوان" مختلف انجام داده است و هر بار برای هر رنگ موج و فرکانس مخصوصی پیدا کرده . دکتر پوها ریچ توانست به طور ثابت و مداوم فرکانس 8 هرتز را از دستان شفا دهنده اندازه گیری کند. او متوجه شد که شفابخشانی که می توانند سیگنال قوی تری تولید کنند اثر موثرتری دارند. دکتر بک، فیزیک شناس هسته ای در اطراف دنیا امواج مغزی شفابخشان را اندازه می گیرد و متوجه شد که همه ی شفابخشان در زمان شفابخشی انرژی ای با طول موج 7.5-8 هرتز دارند و مهم نیست که بیمار کیست و یا چقدر مراسم و طرز کارشان فرق می کند. بک شفابخشان مسیحی ف کاهونای هاوایی، جادوگران ویکا، سانتریا، ---- و غیت گویان ، انسان های داری حس برتر و پیش گویان را اندازه گرفته . انها همگی یک نتیجه را دارند.

سپس پرسید که انها به ساز کی می رقصند و چرا . او جواب را در میدان انرژی زمین پیدا کرد. که در فرکانس 7.5-8 هرتز نوسان دارد. این نوسانات "امواج شومان " نامیده می شوند. از متوجه شد که در طول شفابخشی موج معزی از تظر فرکانس و شکل موج شبیه شومان می شوند. این یعی که نه تنها در فرکانس یکسان بلکه در یک زمان با زمین ایجاد می شوند. می توان نتیجه گرفت که شفابخشان از میدان مغناطیسی زمین برای شفابخشی بیماران استفاده می کنند. این پروسه ی زوجیت با میدان است. دکتر جان زیسمن در موسسه ی بیو الکتریک مغناطیس ریو به طور گسترده انار منتشر شده در زوجیت با میدان را مطالعه کرده و با تجربه شفابخشان انرا مرتبط می داند. مشخص است که کاری را که شفابخشان به "زمین نزیک شدن " می دانند ایجاد رابطه بین انها و میدان مغناطیسی زمین در فرکانس و زمان است.

او متوجه شده که زمانی که شفابخشان با موج شومان زمین در ارتباط هستند ، نیمه چپ و داست مغز با یکدیگر بالانس می شوند و در فرکانس 8-7.8 موج الفا فرو می روند. وقتی با بیمار رابطه برقرار می کنند توسط گذاشتن دست ، بیمار نیمه ی چپ و راست مغزش بالانس می شود و موج مغزی انها نیز در الفا می رود و از نظر زمانی متناسب با شفادهنده است. شفا دهنده در خقیقت بیمار را با نبض میدان مغناطیسی زمین ارتباط داده وبه انرژی زیادی برای شفابخشی دست یافته است.

میدان انرژی انسانی: وسیله ای که انرژی شما را در بر دارد

به عنوان یک شفادهنده و کسی که از حس برترش استفاده می کند هاله بسیاری از مردم را در طی سالها مشاهده کردم. بعد از مشاهده انسان ها ، گیاهان و حیوانات به این نتیجه رسیده ام که میدان انرژی شبکه ای ایجاد می کند که سلول در ان رشد می کند. منظورم این است که انرژی قبل از بدن فیزیکی وجود دارد. پدیده ای که این ایده را تایید می کند شبح عضوی است. این پدیده زمانی اتفاق می افتد که انسانهایی که عضوی ازبدن خود را از دست داده اند همچنان انرا حس می کنند. این احساس معمولا این گونه تعبیر می شود که انتهای عصب قطع شده تحریک می شود. البته از طریق حس برتر می توان این پدیده را در هاله ی بیمار مشاهده کرد. از انجا که احساسات از طریق هاله جریان دارند از دید ---- کاملا وجود این پدیده منطقی است.

در یک مورد ، یکی از دوستانم دکتر جان پیروکاس ، موسس و مدیر موسسه ی انرژی های وجودی و نویسنده ی انرژی هسته ی وجودی با بیماری که از پدیده ی شبح عضوی رنج می برد کار می کرد. ان زن همیشه احساس می کرد که پایش در زیرش در زمان نشستن گیر می کند. دکتر پیروکاس می توانست اطریق حسش هاله عضو را که خم شده و در حالتی که ان زن تشریح کرده رود ببیند. او کمک کرد که پای-انرژیکی را صاف و به حالت راه رفتن در بیاورد. این کار مشکل بیمار را حل کرد. بعدا با جراح راجع به این موضوع صحبت کرد و معلوم شد که جراح پای بیمار را در ان حالت برای جراحی بسته بود. بکر می کنم که بیمار میدان انرژی اش را حس می کرده است.

19

این به این معنی است که ساختار انرژی ابتدایی عو هنوز انجا بود. بنابراین میدان قبل از بدن فیزیکی وجود دارد. این تفاوت اساسی در نظریات بسیاری از محققان است. انها فکر می کنند که انرژی ها از بدن می اید و نه اینکه بدن توسط میدان شکل گرفته است. اگر ثابت شود که میدان قبل از بدن وجود دارد شاید بتوانیم عضو را دوباره مثل مارمولک به وجود بیاوریم.

عکاسی هاله شواهد بشتری برای این تئوری که میدان انرژی بنیاد بدن فیزیکی است در اختیار ما می گذارد. این پدیده شبح برگ نامیده می شود. اگر قسمتی از برگی را قطع کنید و از هاله ی ان عکس بگیرید می بینید که برگ به طور کامل در عکس به صورت نور و رنگ زیبایی ظاهر می شود . از انجایی که برگ کامل ظاهر می شود می توان نتیجه گرفت که میدان انرژی حتی در صورت نبود جسم فیزیکی از میدان انرژی به وجود می اید.

این نتیجه گیری میدان انرژی را در پروسه دشد و سلامتی بسیار مهم تر از قبل می کند. از انجایی که بدن از میدان انرژی به وجود می اید هر گونه عدم تعادل و خرابی در میدان در نهایت به مریضی بدن منجر می شود. بنابراین شفا دادن میدان انرژی بدن را نیز شفا می دهد. شفا بخشی شناخت چگونگی دوباره ساختار بخشیدن و شارژ کردن و متعادل کردن میدان انرژی است.

علاوه بر این در کتاب دستان شفابخشی نشان دارم که اتفاقات در یکی مبنای اتفابعت فیزیکی هستند. انها ---- و این به این معنی است که بیماری فبل از ظهور در بدن در میدان مشاهده می شود و بنابراین می توان میدان را قبل از به وجود آوردن بیماری درمان کرد.

میدان هاله ای جهشی کوانتمی عمیقتری در شخصیت ما است. در این حالت از وجود است که پروسه رواین شکل می گیرد. هاله حامل تمام واکنش های روانی بدنی است. از نقطه نگاه شفا دهنده بیماری ها همه از رابطه بدن- روان ناشی می شوند. کارکرد متعادل میدان هاله ای برای داشتن سلامتی لازم است.

تمام شفابخشی هایی که انجام می دهم و آموزش هایی که می دهم بر حسب دانش ساختار و طرز عمل میدان انرژی انسانی است و ترتیب لایه هایی که زیر ان در بعد عمیق تری قرار دارند است. در دستان شفابخش درباره هاله ی انسان شرح داده ام و اناتومی و فیزیولوژی و نقش ان در پروسه شقابخشی و بیماری همین طور متد های شفابخشی ای بر حسب ان یاد دارم به طور خلاصه درباره میدان انرژی انسانی را شرح می دهم و موضوعات ان کتاب را بیشتر گسترش می دهم .

هفت لایه از میدان انرژی انسانی

میدان انرژی انسان از هفت لایه تشکیل شده (تصویر 2-4 را مشاهده کنید) بسیاری این ایده اشتباه را که هاله شبیه لایه های پیاز است را دارند این طور نیست هر لایه از بدن در می شود و از پوست به بیرون انبساط پیدا می کند. هر لایه بعدی "فرکانس بالاتر"و"اکتاو بالاتر"دارد. هر کدام از لایه قبلی بیشتر منبسط شده اند. لایه های فرد ساختاری از پرتو های درخشان ایستا دارند. اولین، سومین، پنجمین و هفتمین لایه های فرد ساختاری .لایه های زوج-دومین، چهارمین و ششمین از ازانرژی های بدون فرم به وجود امده اند. لایه دوم مانند ماده گازی و مایه چهارم مانند مایع است و ششمی شبیه هاله ی تور شمع است. لایه بدنو ساختار میدان انرژی است که به پلاسما و بیو پلاسما شباهت داده شده است. این را به خاطر داسته باشید که از عبارات علمی نمی توانیم برای توضیح اینها استقاده کنیم چون ازمایشات هنوز ثابت نکرده اند که این پدیده ها چه هستند. اما به دلیل نداشتن عبارات بهتر از بیوچلاسما استفاده می کنیم. بیو پلاسما در هر سه لایه بدون ساختار از رنگ های مختلف، غلظت و شدت مختلف تشکیل شده است. که مستقیما با احساسات ما در ارتباط است.

از ترکیت نور ایستا و ساختاری و بیو پلاسما یی که در این ساختار جریان دارد جسم فیزیکی را نگه داشته و با انرژی زندگی انرا تغذیه می کند و به عنوان سیستم مرتبط و بدن را به عنوان ارگانیسم زنده نگه می دارد. تمام لایه های میدان انرژی انسانی به روی هم به صورت هالو گرفی تاثیر گذارند.

این لایه ها ، یا همان طور که بعضی ها میشناسند، را نمی توان کمتر از بدن فیزیکی واقعی دانست. اگر همه ُ

پیکره ُ انرژی تان شارژ شده و سالم است شما زندگی پر و سر شاری در تمام جنبه های تجربیات انسانی خواهید داشت. اگر بعضی از لایه های انرژی تان ضعیف باشند در داشتن تجربیاتی که مربوط به آن لایه است مشکل خواهید داشت و تجربیاتتان محدود خواهد بود. هرچه لایه های تان را بهتر پرورش داده باشید تجربیات زندگی تان بیشتر و با وسعت تر خواهد بود. ما تمایل داریم که فرض کنیم تمام تجربیات زندگی مثل بعد فیزیکی است.

20

این طور نیست و در حقیقت زندگی در سطح های نوسانی مختلفی وجود دارد. و هر سطح بسته به انرژی – اگاهی ان لایه متفاوت است. این به ما تجربیات زندگی وسیعی می دهد که از انها یار بگیریم. هر لایه در فرکانس نوسانی ، شدن و ترکیب بیو پلاسما یش متقاوت است. بنابراین هرکدام به محرکی بر اساس ترکیباتش عکس العمل نشان می دهد.

این مرا به یاد هیجان حل کردن مسائل حرکت مایعات در شرایط مختلف می اندازد. از اینکه می توانیم معادلاتی که برای هوا استفاده می کنیم برای مایعات نیز استفاده کنیم تعجب کی کردم. این درباره ی هوایی که در نزدیک زمین و در ارتفاع بالا وجود داشت نیز یکسان رود. حرکت هوا در نزدیک زمین بیشتر توسط درختان و بوته ها تاثیر می گرفت. نتیج تغییر جریان هوا را نشان می دهند . این تغییر شکاف باد نامیده می شود. مطمئنا متوجه شده اید سرعت حرکت ابر در نزدیک زمین متفاوت از سرعت حرکت ابر در ارتفاع بالا تر است. هوا شناسی تخصصی این حرکات کوتاه را که در مکان هایی بسیار متفاوت از اقیانوس شکل می کیرند توضیح می دهد. اما معادلات در همه ُ موارد کار می کند. بخش های مختلق معادله با تغییر شرایط بیشتر تاثیر کذار می شود.

من برای فهم عکس امعما های هاله از همین ایده ها و قوانین عمومی استفاده کرده ام. انرژی – آگاهی هاله در هر لایه به طور متفاوتی جریان داده و با فاکتور ها مختلفی بر روی ان تاثیر می گذارند. این یعنی انکه ترکیبات انرژی –آگاهی هر لایه یکتا و متفاوت از دیگر لایه ها است. هر کدام به شرایط مختلف عکس العما م... و نتیجه دیگری که می توان گرفت این است که بیو پلاسما ی هر لایه طبف فرکانس، شدت و ترکیب مخصوصی به خود را دارد. بنابراین به صورت طبیعی به محرکات مخصوص واکنش یشان می دهد.

نوع دیگری از تحقیق ،که در ستاره شناسی و مشاهدات زمینی استفاده میشود بر روی طرز نگاه من به هاله ها تاثیر گذاشت. یگ راه معمول برای دانشمندان این است که با فیلتر کردن طول موجهای زیادی به مشاهداتشان را با طبف طول موج کمی انجام دهند.

با مشاهداتی از این قبیل میتوان عکسی از اتمسفر خورشید در ارتفاعات مختلف گرفت. اینگونه است که از لکه های خورشید ، طوفان های خورشیدی که از انرژی هستهُ خورشید و بیرون آن متفاوت هستند. عکس می گیدند همین قانون در مشاهدات هاله بسیار مفید است. با تنظیم حس برتر شخص بر فرکانس های مختلف هاله ای ، لایه های مختلق ها شفافتر می شوند. وقتی این لایه ها به وضوح تعریف می شوند(مشاهده می شوند)می توان مستقیما بر روی انها کار کرد.

در ادامه به تشریح لایه های مختلف هاله و تجربیات زندگی ای که به هرکدام مربوط است که از مشاهدات من و تجربه بیست سالهُ شفابخشی و سیزده سالهُ تدریس می اید، می پردازیم. تصویر 2-4 هفت لایهُ هاله انسان را نشان می دهد.

لایه اول از میدان انرژی انسانی

در این لایه تمام حس های فیزیکی را حس می کنید چه دردناک ،چه لذت بخش. رابطه مستقیمی بین جریان انرژی ، نبض میدان و طرز قرار گرفتن در لایه اول میدان تان و چیزی که در بدن حس می کنید وجود دارد. هروقت در بدنتان درد حس می کنید در رابطه با کار نکردن بخشی از لایه اول هاله است.

دکتر رابرت بکر ، ازمایشاتی انحام داد که نشان می دهد میدان در بیهوشی موضعی ، برای مثال برای بخیه انگشت، جریان ذرات ریز اتمی را در اعصاب قطع می کند. وقتی جریان انرژی برقرار می شود دوباره احساس تان برمی گردد. همه این پدیده ها را در هاله نیز مشاهده کرده ام. بی حسی در ارتباط با ایستادن جریان انرژی در لایه اول میدان است وقتی شفادهنده حریان انرژی را در ان نقطه بر قرار می کند حس بر می گردد.

لایه اول هاله معمولا نازک و نرم و نیلی کمرنگ برای انسان های ساکت و ارام و حساس است. برای انسان های قوی و تنومند خاکستری –آبی و زخیم تر و زبرتر است. هرچه بیشتر از بدنتان مواظبت کنید. بیشتر با ان رابطه برقرار کنید ، ورزش کنید ، لایهُ اول قوی تر و رشد یافته تر می شود. رقاصان و ورزش کاران معمولا لایه اول بسیار رشد یافته ای دارند. پرتو های انرژی بیشتری دارد . کلفت تر و فنری تر و دارای شارز بیشتر است و به رنگ آ بی کمرنگ است.

اگر لایهُ اول سما قوی است ، بدن بسیار قوی و سالمی دارید و از تمام حس های بدن لذت می برید. این شامل حس بدنتان ، حس زنده بودن، حس بعالیت فیزیکی ، تماس فیزیکی ، روابط جنسی و خوابیدن است. شامل حس چشایی و بویایی...

22

شنوایی و دیداری است. این به این معنی است که به استفاده از تمام امکانات لایهُ اول ادامه می دهد و به این تربیب انرا شارژ و سالم نگه میدارید. استفاده از ان معمولا انرا شارژ می کنید.

در حالت دیگر ازاگر از بدنتان مواظبت نکنید ، لایهُ اولتان ضعیف می شود و پرتو ها شکسته گره خورده و بی انرژی می شود. انها در نقاطی از بدن که کمتر مواظبت می شود نازکتر و کم پشت تر می شوند.

اگر لایه اول هاله تان ضعیف باشد ضعف بدنتان را تجربه می کنید و نمی توانید با لذت هایی که به ان مربوط است ارتباط برفرار کنید. در اثر استفاده نکردن انرا ضعیف می کنید. احتمالا به بعضی از پرتو ها(خطوط) وصل هستید ولی نه همهُ انها. در حقیقت بعضی از شما اصلا لذتی احساس نمی کنید. در عوض انها را به عنوان چیزی که باید تحما کرد حس می کنید. برای مثال ممکن است از هرگونه فعالیت فیزیکی بیزار باشید و یا خوردن را دوست داشته باشید ولی لمس شدن را نه. ممکن است از موسیقی لذت ببرید ولا از خوردن برای زنده نگه داشتن بدن لذت نبرید.

لایهُ دوم میدان انرژی انسانی

لایه دوم هاله مربوط به احساسات و شوری که راجع به خود حس می کنید می باشد. هر حرکت انرژی مربوط به یک احساس راجع به خودتان است . توده های انرژی ابر مانند با رنگ روشن مربوط به احساسات مثبت راجع به خودتان است. رنگ های تیره تر و کثیف تر مربوط به احساسات منفی مربوط به خودتان است. تمام رنگ های را در این لایه را می توان پیدا کرد. این توده های انرژی در بین خطوط ساختاری لایه اول حرکت می کنند.

اگر اجازه بدهید که احساساتی که دربارهُ خود دارید چه مثبت و چث منفی جریان پیدا کنند، هالهُ خود را بالانس نگه می دارید و انرژی منفی مربوط به احساست منفی تان ازاد شده و دگرگون می شود. اگر خود را از داشتن احساس نسبت به خود محروم کنید جریان انرژی را در لایهُ دوم که مربوط به این احساست است قطع کرده اید. و لایهُ دوم شما کدر می شود که در نهایت باعث تولید توده های کم انرژی و تیره و کدر با رنگ های مختلف و مربوط به این احساسات خام نسبت به خود می شود.

دکتر ویلیام رایخ بیو انرژی را "ارگون انرژی " نامید . و انرژی بدون شارژ را که در لایه های خارج از شکل هاله هستند را انرژی ارگون مرده نامید.

این توده های راکد در قسمت های دیگر بدن تان باعث گرفتگی و ایستایی می شوند. انها سیستم را مسدود کرده و کارکرد سالم ان متوقف می کنند. این ایستایی و رکود در نهایت باث ایجاد وکود در لایهُ اول ، سوم هاله که همسایه هستند می شود. بسیاری از ما اجازه نمی دهیم که احساست مان درباره خودمان جریان پیدا کند. در نتیجه انرژی راکد در لایهُ دوم هاله مان داریم که در درجه های مختلف در سلامتی مان مشکل ایجاد می کندو

اگر لایه دوم شما قوی و پر انرژی باشد از رابطه احساسی با خودتان لذت می برید . این به این معنی است که احساسات زیادی دربارهُ خود دارید ، اما انها بد نستند. و این به این معنی است که شما از خودتان خوشتان میاید و خود را دوست دارید. از بودن با خود لذت می برید و با خودتان راحت هستید. اگر هر دو لایه اول و دوم خوب کار کنند شما باجع به خود احساس خوبی دارید و از لذت های فیزیکی بدنتان که به شما هدیه داده می شود لذت می برید.

اگر لایه دومتان ضعیف باشد یا احساس زیادی راجغ به خود ندارید یا از آنها آگاه نیستید. اگر لایه دوم شارژ باشد اما تیره و راکد باشد از خودتان خوشتان نمی اید و حتی شاید از خود نفرت داشته باشید. احساسات منفی راجع به خود را پایین نگه داشته اید بنابراین ممکن است در اثر نفرت از خود دچار افسردگی شوید.

لایه سوم میدان انرژی انسانی

لایه سوم در رابطه با جهان منطقی و ذهنی ماست. خطوط و پرتو های این لایه بسیار ظریف هستند مانند نرم و نازک ترین پردهُ حریر. این لایه زرد لیمویی است و با سرعت زیاد نوسان دارد(درخشش، پر بودن و چریان انرژی در بین این پرتو های نور مربوط به پروسه های فکری و حالت ذهنی ماست) . وقتی این لایه بالانس و سالم است ، منطق و فراست با هم هارمونی دارند و یکی هستند . ما شفافیت ، بالانس و حس مناسبی داریم . وقتی سه لایه اول با هم تنظیم هستند و انطباق دارند ما احساس پذیرش خود ، امنیت و مناسب داریم و حس قدرت درونی داریم.

اگر لایه سوم شما قوی باشد، ذهن قوی و شفافی دارید که به شما کمک می کند. زندگی ذهنی فعالی خواهید داشت و از یادگیری لذت می برید.

اگر لایه سوم ضعیف باشد از زیرکی ذهن و شفافیت آن محروم هستید و به درس و فعالیت های ذهنی علاقه ندازید.

وقتی فکرهای ما منفی هستند، نوسان میدان اهسته تر می شوود و خطوط تیره و شکسته می شوند. این "مشکل های فکر منفی " اشکالی هستند که در اثر تفکر منفی عادتی ما شکل می گیرند.

23

تغییر انها بسیار سخت است به خاطر انیکه به نظر شخصی که انها را تجربه می کند منطقی می ایند.

اگر لایه اول و دوم تان ضعیف و لایه سوم قوی باشد تمایل دارید کسی باشید که ببیشتر در ذهن خود زندگی می کند تا احساسات و بدنشان بیشتر به انیکه مسئله را با منطق حل کنید علاقه دارید تا اینکه با در نظر گرفتن احساس تصمیم بگیرید. این به طور خودکار تجربیات زندگی شما را محدود می کند.

فرم های زهنی نیز توسط احساسات راکد لایه چهارم و دوم که همسایه انها هستند فشرده می شوند. به عبارتی دیگر وقتی سعی می کنیم احساسی را راجع به خودمان (لایه دوم) و یا راجع به شخص دیگر ( لایه چهارم) حس کنیم. جریان انرژی را در لایهُ چهارم و دوم قطع کردیم. سپس جریان انرژی در لایه سوم از شکل طبیعی خارج می شود.

راه دیکری برای به خاطر داشتن این موضوع این است که بفهمیم حالت طبیعی انرژی حرکت مداوم است، وقتی حرکت جریان انرژی در لایه دوم و چهارم برای قطع کردن حس منفی قطع می شود و مقداری از این حرکت به لایه سوم منتقل می شود. این حرکت منتقل شده باعث فعالیت ذهنی می شود. این فعالیت تعریف شده است به علت اینکه نمی تواند ازادانه حرکت کند و توسط انرژی های لایه بالایی و پایین فشرده شده است.

من فکر می کنم که عادت داشتن تفکرات منقی در فرهنگ ما پشتیبانی می شود. تفکرات منفی داشتن دربارهُ ادمها و غیبت پشت انها بیشتر پذیرفته شده است تا اینکه رودر رو احساسات منفی مان را بروز بدهیم. ما امگوی مناسبی برای انجام این کار نداریم. خیلی راحت تر است که به درونمان نگاه کنیم و احساست منفی درونمان را نسبت به خودمان پیدا کنیمو معمولا ما احساس بدی نسبت به کس دیگر داریم به این دلیل که رابطه با ان شخص احساس منفی ای که به خود داریم را به گونه ای تحریک می کند.

لایه چهارم مندان انرژی انسانی

لایه چهارم این میدان دنیای تمام روابط ما را در بر می گیرد از این لایه است که ما با ادمها حیوانات، گیاهان ، اشیا ، زمین ، خورشید ستاره ها و کل جهان رابطه بر فرار می کنیم. لایه رابطه "من-تو" است. انیحا همه احساسات ما با همدیگر وجود دارد. انرژی لایه چهارم غلیظ تر از لایه دوم است با اینکه در نوسان بالاتری قرار دارد. بر خلاف لایه دوم که توده های رنگی بودند لایه چهارم شبیه مایع رنگی است ان لایه هم همه رنگ ها را در بر می گیرد.

اگر لایه چهارم انرژی کمی داشته باشد، یا به قول شفادهندگان نوسان کمی ، این انرژی به صورت مایع فلیص تیره و سنگین تجربه می شود. شبیه خلطی که در زمان سرما خوردگی تجربه می کنید عمل می کند. این خلط هاله ای اثر خیلی منفی ای بر روی بدن دارد و باعث درد ناراحتی احساس سنگینی ، خستگی و در نهایت بیماری می شود.

انرژی لایهُ جهارم می تواند به شخص دیگر در اتاق انبساط پیدا کند. هروقت دو نفر رابطه دارند چه علنی چه غیر علنی جریانی از بیو پلاسمای رنگی که به صورت مایع است از هاله هر شخص بیرون می اند و هالهُ شخص دیگر را لمس می کند. طبیعت این رابطه مربوط به طبیعت انرژی اگاهی این جریانات است. برای مثال اگر عشق و دوستی زیادی در رابطه وجود داشته باشد، انرژی رنگ سرح شیرینی که به صورت موجهای نرم جریان دارد وجود دارد. اگر حسودی باشد انرژی تیره ، سبز – خاکستری ، لزج و چسبناک است. اگر شور و شوق زیادی همراهش باشد انرژی سرخ به همراه نارنجی ای که محرک است وجود دارد. موجها سریع تر هستند و نقاط اوج بیشتری دارند. اگر عصبانیت باشد انرژی نوک تیز برنده و خش، مهاجم و سرخ تیره خواهد بود.

لایه چهارم تمام خوشحالی و عشق و همچنین درد و رنج های روابط را در بر دارد. هر بیشتر با کسی رابطه داشته باشیم اتصال انرژی بیشتری با ان شخص داریم.

اگر لایه چهارم سالم و قوی ای داشته باشید ،تمایل دارید که پیوند ای قوی زیادی با بقیه داشته باشید. دوستان و خانواده بخش بزرگی از زندگی تان را تشکیل می دهد . ممکن است که از بودن با انسانها لذت ببرید و شغلی که خدمت به دیگران می کند را انتخاب کنید. عشق و دلتان مهمترین چیز در زندگی شما خواهد بود.

اگر لایه چهارم شما ضعیف و بی انرژی باشد ممکن است که روابط گما با بقیه خیلی اهمیت نداشته باشد. ممگن است که منزوی باشید. شما ممگن است که رابطه نزدیگی با بقیه نداشته باشید. حتی اگر داشته باشید حس می کنید که دردسر زیادی دارند و ارزش ان را ندارند.شما ممکن است در اثر هاله چهارم قوی مردم دیگر دست پاچه شوید و انها بر شما غلبه کنند.

ما با رشته هایی در هاله مان که به در مادر و خودمان وصل است به دنیا می اییم که خیلی شبیه بند ناف است. در اثر بلوغ در بچگی این رشته ها همراه با هاله مان رشد می کنند( هاله درمانی بخش 8) این رشته ها نشان دهندهس اربیاط ما با هریک از والدین است. هرکدام الگویی است که مشخص می کند که با مردان و زنان زندگی مان چگونه برخورد می کنیم. هر رابطه جدید رشته های بیشتری به وجود می اورد(به بخش 14 برای جزئیات بیشتر مراجعه کنید)

سه لایهُ اول هاله نشانگر تجربهُ فیزیکیريال احساسی، ذهنی جهانمان در بدن مان است. لایه چهارم پلی است که جهان فیزیکی را به معنوی وصل می کند. سه لایه بالاتر نشانگر تجربه فیزیکی ، احساسی و ذهنی مان در در دنیای معنوی مان است. که لایه هفتم الگو ی لایه سوم و ششم الگوی دوم و لایهُ پنجم الگوی لایهُ اول است.هر لایه برتر الگو ای است برای لایه پایین تر مربوطه.

لایه پنجم میدان انرژی انسانی

لایهُ پنجم لایهُ خواسته الهی است. در ابتدا ممکن است گیج کننده باشد چون لایهِ پنجم مانند نگاتیو همه چیز برعکس است. چیزی که به عنوان فضای خالی تجربه می کنید نور ابی است و چیزی که معمولا به عنوان جامد تجربه می کنید از خلا یا انرژی شفاف تشکیل شده است. این الگویی است برای لایهُ اول هاله است. لایه پنجم لایه اول را در جای خود قرار می دهد. گویی فضا از زندگی تغییر نیافته و بدون شکل پر شده است. برای انیکه هستی شکل خاصی را بگیرد اول لازم است که فضایی برای ان ایجاد کنیم. لایه پنجم شامل الگوی تکاملی کائنات است که به وجود می اید. خواسته الهی نیتی است که به صورت الگو و فرم نمود پیدا می کند. توضیح تجربیات شخصی بسیار مشکل است چون ما کلمات لازم برای این کار را نداریم . ارادهُ الهی در شما و اطراف شما وچود دارد. شما حق انتخاب این را دارید که با ان همسو شوید یا نشوید. ارادهُ الهی نقشه و الگوی عظیم تکاملی بشریت و جهان است. احساس بسیار قوی اراده و هدف را همراه دارد. تجربه ان مساوی است با تجربهُ هارمووی بی نظیر نظم بی همتا. این الگو زنده و دارای نبض است و مدام به جلو می رودو جهانی از دقت و لایه ای از رنگ های دقیق است. لایه سمبل است.

اگر با اراده ُ الهی همسو باشید لایهُ پنجم قوی و پر انرژی دارید. الگوی لایه با الگوی جهانی و ارادهُ الهی هم خوانی دارد الگویی که با حس برتر خوانده می شود. شما احساس قدرت و اتصال زیادی با هرجه که در اطراف شما است خواهید داشت به خاطر اینکه در جانگاهتان با هدفتان هستید و با همه هدفها و مکان ها منظم و در هارمونی هستند. اگر در لایه پنجم را ببنید می فهمید که شما هم این الگوی زندگی و دارای زندگی و دارای نب را که تظم جهان را مشخص می کند به وجود می اورید. جایگاه شما در جهان و طرح همه چیز توسط سما از سطح عمیق تر (لایه ها را )انتخاب می شود و به وجود می اید. توضیح مفصلی در بخش بعدی داده می شود.

اگر لایه پنجم قوی ای دارید شما آن نظم زندگی را درک کرده انرا حفظ می کنید.. جایی برای همه چیز وجود دارد و همه چیز در جایش است. خانه شما مرتب است ، سر وقت هستید کار خود را خوب انجام می دهد و مهم یست که چقدر جزئیات لازم دارد. اراده شما خیلی خوب کار می کند. اراده تان و خواسته تان با ارادهُ الهی همسو است حتی اگر راجع به این موضوعات هیچ اطلاعاتی نداشته باشید. شما از تطم به عنوان قانون جهانی اگاهی دارید. ممکن است که به هدف یا طرح والاتری در زندگیتان متصل باشید.

از طرفی دیگر اگر با ارادهُ الهی همراه نباشید الگوی لایهس پنجم هاله تان مغشوش خواهد بود. تناسبی با نقشهُ جهانی نیست و شما خود را به دنیای اطرافتان متصل نمی دانید. نه از جایگاهتان در جهان خبر دارید نه از هدفتان در . در واقع چنین ایده یا ممکن است برایتان قابل هضم نباشد. به نظرتان اینگونه می اید که شخصی می خواهد جایگاهتان را برایتان مشخص کند.

البته از این دیدگاه شما شخصی که دوست دارید و با ان راحت هستید نخواهید بود. احتمالا از ارادهُ دقیق و شفاف وهمه دارید. احتمالا یا اهمیت وضوح و نظم و جایگاه را تکذیب می کنید یا بر علیه ان طغیان می کنید. اگر راجع به ارزش درونیتان شک داشته باشید ممکن است این لایه را نامهربان و غریبه بدانید چون در این لایه هدف شما مهم است و نه احساستان . اگر دربارهُ خودتان احساس منفی داشته باشید و از این لایه اگاه شوید ممکن است که خودتان را فقط مهره ای در بازی جهان بدانید. تمام این تجربیات انسانی از غیر طبیعی بودن لایه پنجم به وجود می اید.

اگر لایه پنجم شما قوی نباشد شما در زندگی تان هرج و مرج خواهید داشت. به مرتب و تمیز نگه داشتن همه چیز علاقه ای نخواهید داشت. در واقع این کار خیلی مشکل است. تطم می تواند به عنوان مانعی بر ازادیتان به نظر بیاید. در حقیقت می توانید کسانی را که مرتب هستند را به اینکه از خلاقیت جلوگیری می کنند محکوم کنید. ممکن است که ارتباط زیادی با اراده الهی و هدف والاتر زندگی نداشته باشید. ممکن است

25

در فهمیدن سیستم های پیچیده و الگو های کلی مشکل داشته باشید.

اگر لایه دوم و چهارم ضعیف و اولین و سومین و پنجمین لایه قوی هستند ممکن است که ازادی خلاقیت تان را با نظم بسیار شدید خفه کنید. وقتش است که زندگی احساسیتان را رشد بدهید.

اگر چه اگر بتوانید احساسات منفی تان را رها کنید و از مقاومت در برابر دنیای کامل و عالی دست بردارید و این ایده را که شما هم خالق این دنیا هستید را در نظر بگیرید اولین قدم را در پیدا کردن هدف و جایگاهتان در زندگی برداشته اید و همه چیز می تواند تغییر کند. شما احساس امنیت زیادی می کنید چون که جزوی از نقشهُ الهی هستید. می توانید خود را جرقه ای در این تار زنده ُ نور حس کنید. شما در حقیقت این تار را از نور درونتان به وجود می اورید همان طوری که همه این کار را می کنند. اگر حس برترتان در این لایه فعال سود نقشهُ الهی را می بینید و حس می کنید. شما خود و جهان را به صورت نور شفافی (تقریبا فضای خالی) در زمینه ابی کبود خواهید دید.

تفکر بر روی این لایه و مدیتیشن بر این نقشه تکاملی می تواند کمک کند که هدق زندگیتان را با جهان همسو کند و رشد شما را راحت تر کند. بنابراین در حقیقت شما مهرهُ شطرنج نیستید بلکه سرچشمه ُ خلاقیت بی نظیری هستید.

لایه ششم

لایهُ ششم شبیه فواره های نورانی که در همه جهتی و به فاصله دو و نیم فوت از بدن کشیده شده اند است که همه رنگ های رنگین کمان را به صورت شفاف و نورانی در بر دارد. بدون ساختار است و فرکانس بالایی دارد.

وقتی لایه ششم سالم است درخشان و پر انرژی است. پرتو های انرژی از بدن به صورت نوارهای صاف و زیبایی از بدن بیرون می ایند. هرچه درخشان تر و پر انرژی تر باشد بیشتر از ان اگاه هستیم. لایهُ احساس های مربوط به دنیای روح و عشق الهی است. اگاهی ارادی داشتن و بودن در این لایه اثر ارام بخش بسیاری برای شفا دادن بدن دارد و شامل خلسه روحی ما ست. و به صورت عشق معنوی، شادی و سعادت و سرخوشی تجربه می شود. ما به این حالت به وسیله ساکت کردن ذهن و گوش کردن می رسیم. احساس بی نطیر رهایی و انبساط خاطر به ما دست می دهد وقتی با تمام موجودات در جهان روحی و همچنین بشریت ، گیاهان ، حیوانات زمین همراه می شویم. هرکدام از ما مانند نوری در اطراق شمع هستیم. ما پرتوهای نوری هستیم که ار منبع نوری مرکزی تشعشع پیدا کرده ایم.

اگر لایهُ ششم شما ضعیف و کم انرژی باشد ، تجربیات روحی و الهامات زیادی نخواهید داشت. ممکن است حتی درک نکنید زمانی که دیگران راجع به این موضوع صحبت می کنند منظورشان چیست. ومانی که لایهُ ششم سالم نیست خیلی مشکل است که تجربه ای در این سطح داشته باشیم. ممکن است احساس مبهمی داشته باشیم که یا خدا مریض است یا خدا- ملکوت- معنویت وجود ندارد. بنابراین کسانی که این موضوع را باور دارند در دنیای خیالی خود زندگی میکنند.

وقتی این لایه سالم نیست تاریک و تیره و نازک و کم انرژی است و پرتو های ان سنگین و شل هستند. این معمولا نتیجهُ کمبود تغذیه معنوی است. نرود تغذیهُ معنوی دلایا مختلفی می تواند داشته باشد. برای مثال بزرگ شدن در جایی که معنویت در ان جا حضور نداشتهت ، ضربه ای که از جانب مذهب تجربه شده که باعث رد کردن مذهب و به همراه ان معنویت می شود، ضربه خوردن های شخصی که در نتیجه باعث در کردن خدا و دین می شود. در حالت اول لایهُ ششم انرژی کمی دارد و ان شخص نمی داند که به معنویت نیاز دارد. در خالت های دیگر نه تنها لایهُ ششم کم انرژی است بلکه از دیگر لایه ها جدا شده است. می توان فاصله بین لایه ها را دید و کانال ها ی اربتاطی بین لایه ها بسته شده است.

اگر لایه ششم شما خیلی قویتر از دیگر لایه ها باشد شما ممکن است از تجربه معنوی برای فرار زندگی فیزیکی استفاده کنید. شما ممکن است طرز نگاه بچه گانه ای به زندگی داشته باشید و انتظار داشته باشید که زندگی از شما مواظبت کند گویا فقط در دنیای روحی زندگی می کردید. شما ممکن است از این تجربیات استفاده کنید که ثابت کنید از دیگران بهتر هستید. این فقط یک سیستم دفاعی است به این علت که از زندگی فیزیکی می ترسید. این دفاع خیلی موثر نیست و به زودی از خواب ناز بیدار می شوید و توهمتان در هم می شکنند. شکستن توهمات چیز خوبی است. در این حالت شما را به زندگی در دنیای فیزیکی بر می گرداند. یاد می گیرید که دنیای فیزیکی درون دنیای روحی است و ته بیرون از ان.

کلید تجربه دنیای روحی شارژ کردن لایه ششم است. این کار را می توان با مدیتیشن ساده ای مانند نشستن دوربار در روز در سکوت به مدت پنج یا ده دقیقه و با تمرکز بر روی شی مانند رز ، شعله شمع

26

و یا غروب خورشید انجام داد. راه دیگر تکرار ذکر یا صدا و صداهایی بی معنی است.

لایه هفتم

وقتی لایه هفتم هاله سالم است از پرتو هایی طلایی و بسیار زیبایی که در فرکانس بسیار بالایی نوسان دارند تشکیل می شود. انها در هم پیچیده شدند تا تمام اعضای بدنتان را به وجود بیاورند. انها از بدنتان سه و نیم فوت به بیرون کشیده شده اند . در این فاصله لایهُ ششم تخم مرغ طلایی ای به وجود می اورد که همه چیز درونش را محافظت می کند. لایه بیرونی این تخم مرغ زخیم تر و قوی تر است. مانند پوسته تخم مرغ. جریان انرژی را از هاله به فضای بیرون نتظیم می کند. از نشت کردن انرژی به بیرون و وارد شدن انرژی های نا سالم جلوگیری می کند. لایه هفتم به عنوان لایهُ نگهدارنده بقیهُ هاله عمل می کند . من همیشه از قدرت عظیم این لایه شگفت زده می شوم.

تار های طلایی لایه سوم درون و اطراق همه چیز وجود دارند. این تارها همه چیز با به هم وصل می کنند چه سلول یک عضو ، بدن ، یا گروهی از مردم یا همه جهان.

لایه هفتم ، لایه ذهن الهی است. وقتی سالم است و ما اگاهی مان را به این لایه معطوف می کنیم می توانیم ذهن الهی درونمان را تجربه کنیم و وارد الوهیت شویم. در این لایه ما می فهمیم و می دانیم که بخشی از طرح سراسری جهان هستیم. تجربه حقیقت هستی در ما احساس امنیت زیادی به وجود می اورد. در این لایه ما کمال را در نقش های خودمان می شناسیم

در این لایه با حس برتر می توانیم شبکه طلایی که هستی را در بر می گیرد ببینیم. در این لایه با حس برتر می توانیم یاد بگیریم ارتباط ذهنی با دیگران برفرار کینم. در اینده نزدیک استفاده از حس برتر کاملا نورمال می شود. اکنون می توانیم به ذهن جهانی دسترسی پیدا کنیم و به اطلاعاتی که با حس معمولی نمی توان دست یافت دست بیابیم.

اگر لایه هفتم شما قوی و پر انرژی و سالم باشد توانایی شما این است که ایده های خلاق داشته باشید و کاملا عقاید مربوط به هستی ، جهان و طبیعت را درک کنید. درک و شناخت عوی این از خدا خواهید داشت. ممکن است دین شناس کاشف و یا دانشمند شوید. توانایی شما در فهم کامل مفاهیم می تواند شما را به سمت تعلیم مفاهایم عمومی و پیچیده سوق بدهد.

اگر لایه هفتم قوی و رشد یافته نباشد ایده های خلاق زیادی نخواهید داشت . و احساس وجود هدف والاتری در زندگی تان ندارید. نیم دانید جایگاه شما چیست چون از وجود الگوی برتر اطلاع ندارید. ممکن است تجربه کنید که هیچ چیز در دنیا به هم متصل نیست و دنیا کاملا شانسی و در هرج و مرج است.

اگر لایه هفتم ضعیف باشد تارهای طلایی کور و ضعیف هستند. فرم خود را نگه نمی دارند و در بعضی جاها نازکتر هستیند. حتی ممکن است در بعضی جاها پاره باشند و نشت انرژی در سیستم به وجود بیاورند. اگر لایه هفتم ضعیف باشد ما وصل بودن هستی و حقیقت ذهن الهی را تجربه نمی کنیم. ما ایده تکامل در نقص و نا کامل بودن را درک نمی کنیم. و تحمل نقص هایمان بسیار مشکل می شود. در حقیقت ممکن است که دچار تکذیب شویم و برای کامل شدنی که در حالت انسانی غیر ممکن است تلاش کنیم. به ذهن والاتر دسترسی نخواهیم داشت. و به نظر می اید که اذهان ما در تنهایی و جدا کار می کنند و نقشی در خلق جهان نداند.

اگر لایه هفتم شما قوی تر از دیگر لایه ها باشد در عملی کردن ایده های خلاقتان مشکل خواهید داشت.

بهترین را برای قوی کردن لایه هفتم این است که مدام در جستجوی حقیقت والاتر در زندگیتان باشید و بر حسب ان زندگی کنید.

بهترین مدیتیشنی که برای قوی کردن لایه هفتم می شناسم این است که مانترای "ارام باش و بدان که من خدا هستم " را تکرار کنید.

انجام این مانترا به لایه هفتم انرژی می دهد و شخص مدیتیشن کننده معرفت این را تجربه می کند که او ذهن الهی و خداست.

برای عملی کردن ایده های خلاق و خلق انها در دنیای فیزیکی نیاز است که تمام اجزای بدن به درستی کار کنند. و این شامل سلامتی شما می شود. اگر می خواهید که سلامتی و زندگی پری داشته باشید لازم است که تمام اجزای وجودتان را بالانس ، شارژ و شفاف کنید. بنابراین هرگونه پروسهُ شفابخشی باید شامل توجه خاص و رشد هر هفت لایه از هاله تان باشد.

چاکرا

چاکرا ها پیکره هایی هستند در میدان انرژی هستند که شفابخشان با ان کار می کنند. چاکرا لغت سانسکریت"چرخ" است و طبق مشاهدات من چاکراها بیشتر شبیه قیف و گرداب انرژی هستند. انها در هفت لایه وجود دارند و چاکراهای 2 تا 6 در عقب و جلوی بدن وجود دارند. ما چاکراها را با شماره و حرف می نامیم. آ برایا جلوی بدن و ب برای پشت بدن(تصویر 2-5)

28

چاکراها عضوی هستند که از میدان انرژی جهانی انرژی وارد می کنند و به وسیله انها می توانیم انرژی سلامتی جهان را درخواست کنیم. انرژی گرفته شده و هضم شده توسط هر چاکرا به اعضای مختلف بدن که نزدیک شبکه اعصاب اصلی ان چاکرا هستند فرستاده می شود. این انرژی برای کار کردن هاله و بدن فیزیکی بسیار مهم است. در رسومات شرقی این انرژی "پرانا" و یا " چی " نامیده می شود. اگر چاکرایی از کار بیافتد دریافت انرژی قطع می شود.انی به این معنی است که اعضایی که مربوط به ان چاکرا هستند انرژی لازم را نخواهند گرفت . اگر خرابی جاکرا ادامه پیدا کند کارکرد نورمال اعضای بدن ان ناحیه و مخل می شود. ان بخش از بدن و سیستم دفاعی ضعیف می شود و در نهایت بیماری در ان ناحیه اتفاق می افتد.

هفت چاکرا ی اصلی وجود دارد. هر قیف دریچه بزرگتری در بیرون از بدن به قطر 6 اینچ و فاصله 1 اینچ از بدن را دارد. نک نازک ان درون بدن و نزدیک ستون فقرات است. خط قدرت عمودی در خط وسطی بدن قرار دارد.

کانال بزرگ انرژی است که چاکراها انرژی وارد شده از میدان انرژی جهانی در ان خالی می کنند.

انرژی گرفته شده از همه چاکراها در خط عمودی انرژی بالا و پایین می رود و همه رنگها درهم پیچیده شده اند تثل طنابی زیبایی که از تورهای رنگی و پر تپش بافته شده است. این خط عمودی در بیشتر مردم 1انیچ زخامت است. البته در شفادهندگانی که اگاهی شان بالا رفته زخامت خط به 6 اینچ می رسد.

هفت چاکرای اصلی نزدیک هقت شبکه اصلی عصبی در بدن هستند. اولین چاکرا بین پاها قرار دارد. نوگ کوچک ان در دنبالچه قرار دارند. با حس حرکت بدن . حس موقعیت بدن و حس لامسه در ارتباط است. و مربوط به تمایل به زندگی و فراهم کردن مواد مورد نیاز بدن برای حیات فیزیکی است. انرژی لازم را به ستون فقرات، غدد فوق کلیوی و کلیه ها می دهد.

چاکرای دوم کمی بالا تر از استخوان ناحیه شرمگاهی در جلو و عقب بدن است. نوک ان مستقیما روی استخوان خاجی است و از ان و احساست را دریافت می کنیم. مربوط به تمایلات شهوانی و جنسی ما است. انرژی زیادی در اعضای جنسی و سیستم دفاعی بدنمان را قرار می دهد.

چاکرای سوم در شبکه خورشیدی و در سمت جلو است. توک ان در عضله دیافراگم بین دنده 12 و مهره 1 قرار دارد. انرژی این بخش از بدن- شمک ، جگر ، کیسهُ صفرا، پانکراس و طحال و سیستم عصبی را تامین می کند. و به بصیرت ما مربوط است. مربوط به اینکه در این جهان که هستیم و چطور با دیگران ارتباط برقرار می کنیم.و چگونه از خود نگه داری می کنیم است.

چاکرای چهارم در ناحیه قلب مربوط به اراده و عشق است. از این طریق عشق را احساس می کنیم. بخش جلو مربوط به عشق و بخش پشتی مربوط به اراده است. برای درست کردن این چاکرا ما با تعادلی بین عشق و اراده زندگی می کنیم. نوک ان در قرار دارد. انرزی به قلب، رگ ها ، و غده تیموس و ناحیه بالایی پشت را می سازند.

چاکرای پنجم در عقب و جلوی گلو وجود دارد. مربوط به حس شنوایی، لامسه و بویایی است. توک ان در مهرهُ شمارهُ 3 قرار دارد. انرژی تیروئید و برونشیت و ریه و مری را تامین می کند. مربوس به دادن و گرفتن و حرف زدن از حقیقت است.

چاکرای ششم در پیشانی و پشت سر قرار دارد. و نوک ان در مرکز سر قرار دارد. انرژی غده هیپوفیز ، مغز پایینی و چشم چپ و گوش ها ، بینی و سیستم عصبی را تامین می کنید. مربوط به حس بینایی است. بخش جلوی چاکرا مربوط به درک مفاهیم است. و بخش پشت ان مربوط به قدم به قدم اجرا کردن اینده ها برای رسیدن به انها است. چاکرای هفتم بالای سر قرار دارد و نوک ان در وسط بالای سر قرار دارد. انرزی بخش بالای مغز و چشم راست را تامین می کند.. مربوط به تجربه درک مستقیم است و مربوط به یکی شدن شخصیت و معنویت است.

در کل بخش جلوی چاکرا مربوط به کارکرد احساس و بخش عقب مربوط به کارکرد ارادی و بالای سر مربوط به کارکرد منطق است. کارکرد متعادل احساس ، اراده و منطق برای سلامتی ضروری است. از انجایی که مقدار انرژی جریان داده شده نشان دهنده مقدار استفاده از ان چاکرا است، می تواند نشان بدهدکه چقدر منطق و اراده و احساس مربوط به ان چاکرا استفاده می شود. برای متعادل کردن منطق حس و اراده در زندگی باید چاکرا ها را بالانس و مساوی و تنظیم کنیم.

درین کتاب دربارهُ چگونگی کارکردن شفادهندگان با میدان انرژی و اینکه شما چگونه می توانید با میدان خود برای شفا دادن خود کار کنید. سپس پروسه شفابخشی شخصی را به هفت لایه تجربیات زندگی در هر لایه پیدا می شود مربوط می کنیم.

29

شفا بخشی شخصی را می توان با پر کردن نیاز های شخصی در هر لایه را به دست اورد.

لایه هارا : لایه نیت و مقصود شما

لایه هرا جهش کوانتومی ای در عمق طبیعت شما و بعدی عمیف تر در هاله شما است. لایه هارا پایه بنیادی است که هاله بر ان قرار دارد. من به این دلیل انرا لایهُ هارا می نامم که نارا در ان سطح وجود دارد. ژاپنی هارا را مرکز قدرت که در پایین شکم قرار دارد می دانند. هاله مربوط به شخصیت سماست و هارا مربوط به نیت شما است. مربوط به ماموریت شما درین زندگی و هدف عمیق تر معنوی شماست. لایهِ هارا هدف شما در این زندگی و هر لحظه است. در این جسات که شما نیات خود را به وجود می اورید و نگه می دارید.

لایه هارا بسیار ساده تر از هاله که ساختار پیچیده ای دارد است.(تصویر 2-1

از سه نقطه که برروی خط لیزر مانندی قرار دارند و در خط وسط بدن هستند تشکیل شده است. حدودا سه چهارم اینچ پهنا دارد و از نقطه سوم که سه و نیم فوت بالای سرمان است شروع می شود و به نقطه اول که در هسته زمین است کشیده می شود. نقطه بالای سر مانند قیف بر عکس است. دریچه ان که به سمت پایین است فقط 1/3 اینچ است. سمبل اولین فردیت از الهیت است ، زمانی که برای آمدن به این دنیا از الوهیت جدا شدیم. کارکرد منطق را نیز در بر دارد. دلیل به این دنیا امدن ما را نیز در بر دارد. از این طریق است که با واقعیت والاتر معنویمان تماس برفرار می کنیم. من به این نقطهُ فردیت یا ای دی می نامم.

اگر ما خط لیزر مانند را تا ناحیه قفسه سینه دنبال کنیم تفطهُ دوم را پیدا می کنیم. نور پخش شده زیبایی است. و مربوط به احساس ما است . در این جا سات که ما تمایل و ارزوی معوی را نگه می داریم. ارزوی مقدسی که ما را در این زندگی هدایت می کند.

شور و شوقی را که برای به دستیابی به چیزهای بزرگی در زندگی نیاز داریم را فراهم می کند. ما میل زیادی داریم که به این هدف برسیم. کاری است که می خواهیم بیش از هر کار دیگری درین جهان انجام دهیم. دلیلی است که به این دنیا امدیم. ارزویی است که هرکدام از ما با خود به همراه دارد و اجازه می دهد که احساس کنیم که هدف امدنمان به اینجا است. من این نقطه را خواسته روح می نامم.

نقطه بعدی نعطه تان تین است همان طوری که به زبان چینی نامیده می شود. نقطه ای است که همهُ رزمی کاران از ان استقاده می کنند. از این نقطه است که رزمی کار برای شکستن میدان قدرت به دست می اورد. مانند توپی از قدرت که به نظر یک و نیم اینچ است. در دو و نیم اینچ زیر ناف قرار دارد. پوشش قوی ای دورش است بنابراین شبیه توپ پلاستیکی است رنگ طلایی رنگ است. این مرکز اراده است. این ارادهُ شما برای زندگی در بدن فیزیکی شما است. شامل بخشی است که بدن فیزیکی شما را در این دنیا نگه داشته است.

با ارادهُ شما و این نت است که بردن فیزیکی تان را از مادر زمینی تان به وجود اورده اید. از این نقطه است که شفابخشان برای زنده کردن بدن به انرژی عظیمی دست پیدا می کند. البته شفابخش باید خط هارا را به مرکز زمین پایین ببرد. وقتی در شفابخشی استفاره می شود تان تین داغ و سرخ رنگ می شود. وقتی این اتفاق می افتد و تان تین سرخ می شود شفابخشان در تمام بدنشان گرمای شدیدی حس می کنند.

وقتی که فصد شفافی در لایه هارا دارید. اعمال شما در لایهُ هاله و فیزیکی لذت بخش خواهد بود. دربارهُ رابطه کارنکردن درست لایه هارا و سلامتی در این کتاب صحبت خواهیم کرد. برای مثال بیماری می تواند توسط داشتن نیت های نا معملوم ، مخالف و قاطی و جدا بودن از ماموریت زندگی به وجود اورده شود. خیلی از انسانها مخصوصا در کشور های پیشرفته با درد معنوی زیادی زندگی می کنند چون نمی دانند که هدف شان درین زندگی چیست. متوجه نمی شوند که چرا در درد هستند. و نمی دانند که درمانی برای این نوع درد وجود دارد. جدای از هدف فمیق تر شان در زندگی را می توان در لایهُ هارا دید و می توان در این لایه درمانش کرد.

لایهُ هستهُ وجودی : لایهُ عصارهُ الهی –منبع انرژی خلاق شما

لایه هستهُ وجودی جهش کوانتومی عمیف تری در انیکه کی هستیم است و از لایه هارا عمیق تر است و به الوهیت متصل است. با استفاده از حس برتر در لایه هسته مجودی همه مانند ستارهُ زیبایی هستند. هر ستاره متفاوت است. هر ستاره منبع درونی زندگی است. در این مکان ما مرکز جهان هستیم. در این نقطه فردیت الهی در هرکدام از ما متمرکز شده است.

30

این نقطه یک و ینم اینچ بالای ناف و وسط خط مرکزی بدنمان قرار گرفته است. تصویر 2-1

وقتی کسی با حس برتر به گروهی از مردم نگاه می کند هرکسی مانند شتارهُ زیبایی است که تا بی نهایت می دخشد و به دیگر ستاره ها نفوذ پیدا می کند.

هسته وجودیمان اصلی ترین بخش وحودمان است و کاملا در هر فرد یکتا است. در هر کدام از ما از قبل از زمان وجود داشته است . البته بالاتر از محدودیت های زمان ، عقایدو مکان است. صورت فردی الهی است. از این بخش در هرکدام از ما زندگی می کنیم و وجود دارنیم . انرا به سادگی بشخیص می دهیم چون همیشه از اول به دنیا امدن خود را شناخته ایم. در این بخش ما عاقل تر ، سرشار از عشق و شجاعت هستیم.

عصارهُ درونی با گذر ومان تغییر نمی کند. و هیچ تجربهُ منفی هیج وقت انرا لکه دار نکرده است. بله ، عکس العمل های مان نسبت به تجربیات منفی ممکن است انرا پوشانده باشد اما انرا عوض نکرده است. اصلی ترین طبیعت است. خوبی عمیق درونی هرکدام از ماست . در ما چیزی است که هستیم. ازا این جا است که انرژی های خلاق بلند می شوند . سرچشمهُ همیشگی انجا است که تمام خلاقیت ما به وجود می اید.

پروسهُ خلاق و سلامت شما

هدف اصلی کتاب این است که به شما کمک کند که پروسهُ خلاقی که از درون شما اغاز می شودو اهمیت ان مخصوصا نسبت به سلایمتی و شفابخشی را بفهمید. این پروسهُ خلاق که از هستهُ درونی مان به وجود می اید دو ماده ُ اولیه لازم دارد. اول نیت مثبت یا الهی و دوم لذت مثبت.

" هرچه که در زندگی انجام داده این نه تنها با نیت مثبت شروع شده است بلکه همیشه لذت هم داشته است."